مرد عمل: حضور در عرصه های نظامی و دفاع مقدس، بخشی از کارنامه غیرقابل انکار دکتر محمدباقر قالیباف محسوب می شود. تلاش برخی از شخصیتهای سیاسی در مباحثات انتخاباتی و یا در فضاهای تبلیغاتی خود، برای اینکه ثابت نمایند، سابقه ی حضور در عرصه ی دفاع مقدس و یا میدان وسیع بسیج به عنوان حافظ ارزشهای این مرزو بوم داشته اند، همه و همه خود گواه روشنی بر این قضیه است که می دانیم برای این ملت، سرباز بودن افتخار است و مردم نیز بیش از همه دوست دارند، خادمانی تمام قد سرباز را در کرسیهای مسئولیتی ببینند. با این حال برخی سعی دارند با مطرح کردن و برجسته کردن کارنامه نظامی برخی از مدیران موفق و کارآمد کشوز، اصل کارنامه موفقیت آمیز مدیریتی ایشان را مخدوش نشان دهند.

اتهام و انگ “نظامی بودن”، یکی از عمده ترین تخریب هایی بوده است که هراز گاهی از سوی برخی جریانهای خاص، نسبت به شخصیت و کارنامه کاری دکتر قالیباف طرح و ایراد شده است. اتهامی که پاسخ شخص قالیباف به آن می تواند بهترین معیار قضاوت برای وجدان پاک مردم و ایرادکنندگان این اتهام باشد.

شنیدن اظهارات دکتر محمدباقر قالیباف در این خصوص خالی از لطف نیست (قالیباف در گفت و گو با ویژه نامه نوروزی اعتماد در سال ۱۳۸۷):

“سوال من این است که آیا تقابلی ذاتی بین سردار بودن و مدنی بودن وجود دارد؟ متاسفانه فضای تبلیغات منفی و عملیات روانی که علیه من در سال های گذشته وجود داشت، هنوز هم وجود دارد. من در دوره یی سردار قالیباف بودم و به لحظه لحظه سردار بودنم، افتخار می کنم، در زمانی که باید برای دفاع از کشور عمل می کردم، غفلت و کوتاهی نکردم. فکر نمی کنم جنگیدن برای دفاع از کیان کشورم یک افتخار نباشد. همه جای دنیا این مباحث ارزش مثبت تلقی می شود. در همین امریکا هر کسی که در زمان جنگ ویتنام ـ که خب هیچ کس حتی امریکایی ها هم آن را جنگ درستی نمی دانند ـ خوب عمل نکرده باشد یک امتیاز منفی بزرگ دریافت می کند به گونه یی که دیگر ارتقا به مقامات بالا تقریباً برایش غیرممکن می شود. حالا من در ایران برای حضورم در میدان جنگ باید تاوان پس بدهم. من مهم نیستم اما آیا برخورد با قهرمان های دفاع مقدس به این شکل درست است؟ بعد از جنگ هم هشت سال همه امکانات نیروهای مسلح را در عرصه سازندگی به کار گرفتم. امروز وقتی به منطقه فتح المبین نگاه می کنم و می بینم بخشی از عمرم را گذاشتم به پای سد کرخه، افتخار می کنم یا پروژه لوله گاز کردستان و همدان و قزوین را اجرا کردم، به آن افتخار می کنم. چرا به کارون ۳، راه آهن سرخس و اتوبان ساوه افتخار نکنم؟
بنده نیروی انتظامی را پس از رویکرد منفی، تحویل گرفتم که در جامعه به وجود آمده بود. آنجا را پس از حوادث کوی دانشگاه تحویل گرفتم. وقتی از این مجموعه خداحافظی کردم، شاید یکی از مدافعان جدی من ،دانشجوها و مردم بودند. حتماً به دوران حضورم در نیروی انتظامی افتخار می کنم. من در نیروی انتظامی نگاه اجتماعی به مقوله امنیت را بنیان گذاشتم. پلیس در این دوره جامعه محور عمل کرد و تقابلی بین سرداری و اجتماعی بودن نمی بینم. من در پلیس با کف جامعه در ارتباط بودم و می توانم ادعا کنم، یکی از کسانی هستم که آشنایی خوبی با مسائل اجتماعی دارم چون هم در پلیس و هم شهرداری با مسائل اجتماعی در ارتباط بودم. افرادی که این حرف ها را می زنند، دقیقاً خودشان یکجانبه گرا هستند. برخی از سیاسیونی که بداخلاقی می کنند، سردار بودن را به گونه یی تلقین می کنند که اینها پادگانی هستند، فکر ندارند، نظر جمعی را قبول ندارند، مشورت را نمی پذیرند. من موافقم مردم قضاوت کنند. روزی که من وارد نیروی انتظامی شدم با روزی که از آنجا خداحافظی کردم، شرایط نیروی انتظامی در افکار دانشجویان، خبرنگاران، مردم و حتی مجرمان یکی بود؟ پس کدام لکه سیاه؟ این مایه افتخار من است. چه کسی می تواند کتمان کند که با آن شرایط بد، وقتی به پلیس رفتم در همان شش ماه اول نخستین نشست پلیس و دانشگاه را گذاشتم. همه کسانی که احساس می کردند به پلیس انتقادات جدی دارند، در آن جلسه ۴۰ نفره آمدند و با هم حرف زدیم. روزی که نیروی انتظامی را تحویل گرفتم، در نظرسنجی های مراکز افکارسنجی، نیروی انتظامی به لحاظ محبوبیت و مقبولیت در نزد مردم چگونه بود؟ اما دقیقا در زمانی که داشتم از این نیرو می رفتم در نظرسنجی این مراکز، ناجا در رتبه دوم به لحاظ محبوبیت و عملکرد مثبت از دیدگاه مردم قرار گرفته بود. اکنون در شهرداری نیز مقبولیت از دیدگاه مردم به همین گونه است و اینها نشان می دهد که عملکرد من و مجموعه ام در منظر مردم چگونه بوده است.”